#چگونه مهربانی خدا را باور کنیم ؟

چگونه مهربانی خدا را باور کنیم؟

اولین عاملی که موجب می‌شود مهربانی خدا را فراموش کنیم/ احساس تنهاییِ ما به‌دلیل «سکوت خدا!»

 

سخنران: حجت الاسلام و المسلمین پناهیان

مکان: تهران - مسجد امام صادق(ع) - میدان فلسطین

زمان: 1397/02/31

 

مهمترین عناوین مطرح شده در این جلسه:

چندین عامل وجود دارد که موجب می‌شود غفلت ما از رحمت خدا زیاد شود و نسبت به مهربانی خدا دچار تردید و حتی دچار یأس و سوءظن بشویم. در اینجا یک عاملش را ذکر می‌کنیم.

ما انسا‌ن‌ها موجوداتی هستیم که بنا است خودمان ارزش پیدا کنیم؛ مثل فرشته‌ها نیستیم که یک ارزش ثابتی دارند و نمی‌توانند ارزش خود را ارتقاء بدهند. برای اینکه ارزش پیدا کنیم؛ باید شرایط انتخاب برای‌مان پیش بیاید و سر دوراهی قرار بگیریم و انتخاب کنیم.

برای اینکه انتخابِ انسان «ارزشمند» باشد طبیعتاً خدا باید یک‌مقدار پنهان بشود، بهشت و جهنم را هم باید پنهان کند تا انسان در انتخاب و تصمیم‌گیری‌اش، مستقل و تنها باشد. اولین عاملی که موجب می‌شود انسان دائماً مهربانی خدا را فراموش کند همین تنهایی در تصمیم‌گیری‌هایش است و همین شرایطی است که خدا برایش پیش آورده است.

برای اینکه انسان ارزش پیدا کند، خدا علی‌القاعده باید یک‌مقدار سکوت کند و به‌خاطر کارهای خوبش، زود به او جایزه ندهد و فوری عکس‌العمل نشان ندهد؛ همین باعث می‌شود که انسان احساس تنهایی کند.

وقتی احساس تنهایی کنیم و فکر کنیم در یک جهان بی‌رحم داریم زندگی می‌کنیم، نتیجه‌اش این می‌شود که طوری به فکر منافع خودمان باشیم که حاضر شویم بی‌رحمانه دیگران را زیر پای خودمان له کنیم تا به منافع خودمان برسیم!

ابلیس هم از این تنهایی آدم‌ها در موقع انتخاب و امتحان، سوءاستفاده می‌کند. کمااینکه ابلیس در بهشت به‌سراغ آدم(ع) آمد و از تنهایی او(و سکوت خدا در موقع امتحانِ آدم) سوءاستفاده کرد و او را وسوسه کرد که «به فکر خودت باش، به فکر آینده‌ات باش» خدا در موقع امتحان، آدم را تنها گذاشت تا خودش انتخاب کند، آدم هم با وسوسۀ ابلیس، به فکر آیندۀ خود و منافع خودش فرو رفت و مهربانی خدا را فراموش کرد.

چرا مهربانی خدا را فراموش می‌کنیم؟ چرا دلمان به این مهربانی گرم نمی‌شود؟ یک دلیلش این است که خدا ما را در عرصۀ امتحان، تنها می‌گذارد تا خودمان-به‌طور مستقل- انتخاب کنیم، ولی ما فکر می‌کنیم که دیگر تنها هستیم و حامی خود را از دست داده‌ایم، لذا خراب می‌کنیم!

خدا-به‌خاطر امتحان-ما را در شرایطی قرار داده که این شرایط به ما القاء می‌کند «تو تنها هستی!» اما واقعاً ما تنها نیستیم و خدا ما را رها نکرده، بلکه دائماً با ماست؛ خدا این شرایط را طراحی کرده برای اینکه انسان امتحان بدهد و ارزش پیدا کند.

اینکه تو «هیچ‌وقت نباید احساس کنی که تنها هستی» سخت‌ترین و عالی‌ترین مرتبۀ ایمان است که گاهی انبیاء الهی هم کم می‌آورند(یعنی ایمان به نصرت الهی) وقتی در جنگ‌ها و گرفتاری‌ها گیر می‌کنند، یک‌دفعه‌ای می‌گویند «مَتى نَصْرُ اللَّهِ» (بقره/214) پس یاری خدا کو؟!

چرا حضرت آدم اشتباه کرد؟ نگران فردایش شد! چه کسی نگران فردای خودش می‌شود؟ کسی که احساس نمی‌کند یک محبتی مدام دارد او را حمایت می‌کند. هرکسی نگران، وابسته و اسیرِ فردای خودش شد، اخلاقش بد می‌شود و قساوت قلب پیدا می‌کند. (نه اینکه اصلاً به فکر آینده‌مان نباشیم، بلکه از اعماق روح، وابستۀ به آینده نشویم و نگران نباشیم) می‌شود ما طبق وظیفه و با آرامش، برای فردا کار کنیم و نگران هم نباشیم.

چرا مهربانی خدا را فراموش می‌کنیم؟ چرا مهربانی خدا را باور نمی‌کنیم و کم‌کم سوءظن پیدا می‌کنیم؟ برای اینکه فضای زندگیِ ما انسان‌ها-به دلیل امتحان- یک فضایی است که احساس تنهایی می‌کنیم، می‌بینیم خدا هم دم دست ما نیست و زود زود جواب ما را نمی‌دهد، لذا از این احساس تنهایی کارمان به آنجا می‌رسد که فکر می‌کنیم کسی ما را دوست ندارد و کسی هوای ما را ندارد.

در روانشناسی خیلی بحث کرده‌اند دربارۀ اینکه «اگر یک کودک احساس نکند که نسبت به او مهربانی وجود دارد، بعداً آدم بدی می‌شود!» یکی از ریشه‌های مهمِ تمام بدبختی بشر این است که انسان احساس نمی‌کند یک خدای مهربان نسبت به او هست! یکی از ضررهایش این است که «خلاقیت» او کاهش پیدا می‌کند. خلاقیت چطور به‌دست می‌آید؟ اگر تو نگران آینده‌ات نباشی خلاقانه کار می‌کنی و قدرت ریسک‌پذیری‌ات بالا می‌رود لذا کارها را بهتر پیش می‌بری.

چرا باید دائماً به خودمان یادآوری کنیم خدا مهربان است؟ چون صحنۀ زندگی ما صحنۀ امتحان است و ما در امتحان باید یک‌مقدار تنها باشیم؛ ولی ما فکر می‌کنیم کلاً تنها هستیم! وقتی فکر کردیم کلاً تنها هستیم، بد اخلاق می‌شویم، گرگ می‌شویم!

ما تنها نیستیم، خدا هست! خدا دوست‌مان دارد! اینکه تو احساس تنهایی می‌کنی این یک احساس کاذب است! مثل همان احساسی که حضرت آدم پیدا کرد، ابلیس آمد گفت «به فکر آیندۀ خودت باش» و او را کشید به سمت درخت ممنوعه! ما هم وقتی فکر کردیم تنها هستیم مثل حضرت آدم فکر آیندۀ خودمان می‌افتیم.

به مهربانی خدا مطمئن باشید، اگر مطمئن نباشید نمی‌توانید مناجات کنید یا از مناجات، لذت نمی‌برید، لذا قشنگ‌ترین لحظه‌های عمر را- که یک انسان می‌تواند داشته باشد- از دست می‌دهید!

 

 

 

صفحات: · 2

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.